English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6151 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
title U دارنده عنوان قهرمانی
titles U دارنده عنوان قهرمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clinching U کسب عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
clinches U کسب عنوان قهرمانی
clinch U کسب عنوان قهرمانی
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
nontitle U مسابقه بدون عنوان قهرمانی
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
championship U قهرمانی
heroism U قهرمانی
championships U قهرمانی
gladiatorship U قهرمانی
tourney U مسابقه قهرمانی
victory lap U دور قهرمانی
championships U مسابقه قهرمانی
playoffs U مسابقهی قهرمانی
playoff U مسابقهی قهرمانی
crowns U تاج قهرمانی
tournament U مسابقات قهرمانی
crown U تاج قهرمانی
championship U مسابقه قهرمانی
championship U مسابقههای قهرمانی
championships U مسابقههای قهرمانی
tournaments U مسابقات قهرمانی
title-holder U برندهی مقام قهرمانی
title-holders U برندهی مقام قهرمانی
magic number U امتیاز لازم برای قهرمانی
europian championship U وزنه برداری قهرمانی اروپا
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
candidates' tournament U تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
candidates' matches U رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test matches U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
holders U دارنده
owner U دارنده
holder U دارنده
owners U دارنده
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
licensees U دارنده مجوز
licensee U دارنده مجوز
licensee U دارنده پروانه
licensees U دارنده پروانه
licencee U دارنده جواز
licencee U دارنده پروانه
termor U دارنده حق رقبی
termor U دارنده حق عمری
policy holder U دارنده بیمه
promulgator U اعلام دارنده
stater U افهار دارنده
interdictive U باز دارنده
vociferator U اعلام دارنده
licentiate U دارنده پروانه
enactive U مقرر دارنده
upholders U نگاه دارنده
holder U نگاه دارنده
bona fide holder U دارنده مجاز
holder U دارنده برات
holders U نگاه دارنده
holders U دارنده برات
promulgation U اعلام دارنده
bid holder U دارنده ضمانتنامه
upholder U نگاه دارنده
This page owner U دارنده این برگه
atlases U قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlas U قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
Olympic Games U مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
strait jackets U روپوش باز دارنده
policy holder U دارنده بیمه نامه
letterman U دارنده معرفی نامه
key concrete U بتن نگاه دارنده
stabilisers U ثابت نگه دارنده
world record holder U دارنده رکورد جهانی
having U بدست اوردن دارنده
have U بدست اوردن دارنده
stabilizer U ثابت نگه دارنده
strait jacket U روپوش باز دارنده
loan holder U دارنده سهام وام
verism U رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
licensee U صاحب جواز دارنده پروانه
licensees U صاحب جواز دارنده پروانه
premonitory U تحذیر کننده برحذر دارنده
mealy-mouthed U دریغ دارنده ازراست گویی
annuitant U دریافت دارنده مقرری سالانه
mealy mouthed U دریغ دارنده ازراست گویی
incarcerator U توقیف کننده نگاه دارنده
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
celebrator U نگاه دارنده جشن و عید
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
irredeemable paper money U پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
bondholder U دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
high goal polo U چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
blank endorsement U حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
life peers U عنوان
headline U عنوان
capitulary U عنوان
headlines U عنوان
rubric U عنوان
caption U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
captions U عنوان
appellative U عنوان
head line U عنوان
prints U عنوان و..
printed U عنوان و..
print U عنوان و..
life peer U عنوان
rubrics U عنوان
headwords U عنوان
titles U عنوان ها
headword U عنوان
heading U عنوان
themes U عنوان ها
subjects U عنوان ها
topics U عنوان ها
topic U عنوان
headings U عنوان
title U عنوان
titles U عنوان
epithets U عنوان
epithet U عنوان
subject [topic] U عنوان
names U عنوان ها
title U عنوان
ground U عنوان
name U عنوان
honorific U عنوان تجلیلی
honorifics U عنوان تجلیلی
heading U عنوان سرصفحه
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
surnames U لقب عنوان
natural U حرکت در عنوان
berths U کسب عنوان
berthing U کسب عنوان
berthed U کسب عنوان
berth U کسب عنوان
for example U به عنوان مثال
brand U عنوان تجارتی
brands U عنوان تجارتی
branding U عنوان تجارتی
headings U عنوان گذاری
topics U عنوان سرفصل
topic U عنوان سرفصل
heading U عنوان گذاری
headings U عنوان سرصفحه
naturals U حرکت در عنوان
message heading U عنوان پیام
surname U لقب عنوان
doctorates U عنوان دکتری
nowise U به هیچ عنوان
exercise term U عنوان مانور
untitled U بدون عنوان
titlist U دارای عنوان
the hoy f. U عنوان پاپ
guize U روبند عنوان
captions U عنوان دادن
caption U عنوان دادن
in a topic form U بصورت عنوان
start of heading U شروع عنوان
head U عنوان مبحث
intitule U عنوان دادن به
possessory title U عنوان مالکیت
on loan U به عنوان قرض
superscrible U عنوان روی
appropriation title U عنوان سپرده
head U سالار عنوان
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
doctorate U عنوان دکتری
appropriation title U عنوان اعتبار
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
short title U عنوان کوتاه شده
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
lord U عنوان لردی دادن به
donna U عنوان مودبانه بانوان
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
title page U صفحه عنوان کتاب
title block U قسمت عنوان نامه
superscription U عنوان روی پاکت
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
subhead U عنوان فرعی مقاله
subhead U عنوان جزء یا فرعی
misdirection U گمراهی عنوان غلط
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
lords U عنوان لردی دادن به
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
Recent search history Forum search
1olivine
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1ماست چی معنی دارد
2single gas
2single gas
1to as
1زنه شوهر دار
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1Regulatory label
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com